عشق اونگ /شعر های عاشقانه جدید /شعر های عاشقانه / عاشقانه ترین شعر ها زیبا ترین مطالب عاشقانه / زیبا ترین شهر ها / شهر های غمگین / شهر های شاد / شهر های عاشقان / عشق / عاشقانه / عکس عاشقانه /
خبرنامه
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود
خواستم کمی مرا با عشق آشنا کنی ، عشق را برایم معنا کنی لذت ببرم از لحظه هایش ، آرام بگیرم در آغوشش خواستم رها شوم از تنهایی ، از درد و غصه و نا امیدی خواستم خزان را زیبا ببینم ، باران را در کنار تو جشن بگیرم خواستم احساسم را به رخ دیگران بکشم ، طعم دوستت دارم را بچشم با عشق آشنا شدم و با بی وفایی رفیق ، تنهایی رفت و چشمم رنگ محبت را ندید از احساسم تنها سردی به جا مانده ، دلم در گذشته ها قصه ی بی وفایی را زیاد خوانده… و من در اتش حقیقتی میسوزم که با خود میگویم ای کاش رویا بود ، با تو بودن خواب و خیال بود پشیمان از رفتن به سوی عشق ، به سوی عشقی که هنوز با وجود بی وفایی ات، برایم معنایش نکردی
این عشق تو سرپناه آخر من است ، و این دوست داشتنت ، تنها امید بودن من است…
بدون تو حرفی برای گفتن نیست به جز یک کلام : آن هم کلام آخر : خدانگهدار زندگی!
بدون تو جایی برای ماندن نیست و هیچ راهی برای زنده بودن نیست….
چشم به راه تو میباشم در این جاده زندگی ، با پاهای خسته و دلی پر از امید!
وقتی غروب می شود و تو نمی آیی دلم پر از خون می شود و چشمهایم پر از اشک…
باز به انتظار طلوع و آمدنت مینشینم ، دلم میخواهد آن لحظه
همچو خورشید در آسمان قلبم طلوع کنی ….
ای وای از فردا… و وای از آن روزی که آسمان ابری و دلگرفته باشد ….
آن زمان خورشیدی در آسمان نیست ، و باز باید به انتظارت نشست ….
نشست و گریست با همان دل پر از خون ، با آن پاهای خسته و قلبی شکسته….
این کلام حرف آخر من است : بدون تو هرگز!
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * گاهی، فقط گاهی فکر میکنم تمامش یک سوء تفاهم است؛ آن خنده ها، دستهای در هم گره کرده، نگاه های گرم.. دستهایم را می گیرد و می خندد… بعد هر چه فکر میکنم یادم نمی آید به چه فکر میکردم!
آسمـان هـم کـه بـاشی بـغلت خـواهــم کـرد … فـکر گـستـردگـی واژه نبـاش هـمه در گـوشه ی تـنـهایـی مـن جـا دارنـد … پـُر از عـاشـقـانـه ای تـو دیـگر از خـدا چـه بـخواهــم ؟؟؟…
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
و من تردید داشتم که با نبودنت آرام می شوم یا با بودنت خوشبخت؟ و حتی شک داشتم که آرامش را می خواهم یا خوشبختی را! و هنوز دست و پا میزنند ذهن خسته ام… قلب درمانده ام… چشمان بهت زده ام… حرف هایم این روزها سر و ته ندارد!!
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
صد گونه زحمت داده ام، صدگونه رحمت کرده ای دیدی زمن صد غفلت و ، صدها محبت کرده ای
در من تو می جوشی نه من ، وین می تو مینوشی نه من چون شکرت ای ساقی کنم از بس کرامت کرده ای
هرجا که افتادم زپا، ناگه ترا کردم صدا غافل که آندم هم مرا نوعی هدایت کرده ای
تا آزم از نابخردی، چون کودکان چوبم زدی دریای رحمت بود اگر ، گاهی عقوبت کرده ای
من چیستم من کیستم، این عاریت من نیستم من هیچم ای بود ابد، با من مروت کرده ای
من در قفس دل در هوس ، ای با من اندر هر نفس خاری از این گلزار را ، مشمول عزت کرده ای
بال و پرم را باز ده ، در من مرا پرواز ده طبع هما را ای که خود، سلطان همت کرده ای
جز او چه در گیتی به پا؟ او مایه بند رنگ ها دیدی به جز او هرچه را ، ای دیده غفلت کرده ای
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
شعر عاشقانه متن عاشقانه شعر غم متن دلتنگی شعر جدایی شعر غمگین متن گریه شعر زیبا بیا تا برایت بگویم چه می کشد آنکه غریب است در ازدحام آشنا
در ازدحام بی کسی فریاد زنم خدایا جانم بر لب آمد از اینهمه ملامت اما …..
صدام کن اگه یه روزی چشمات پر از اشک شد و دنبال یه شونه گشتی که گریه کنی صدام کن بهت قول نمی دم که ساکتت کنم منم پا به پات گریه می کنم صدام کن اگه دنبال مجسمه سکوت می گشی تا سرش داد بزنی صدام کن قول میدم ساکت بمونم صدام کن اگه دنبال یه همدرد گشتی تا باهات همراهی کنه صدام کن من همیشه همراه تو ام صدام کن اگه ……….. نه دیگه دنبال بهونه نگرد که صدام کنی فقط صدام کن صدام کن
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * اینجا که من رسیده ام … ته دنیای بدون تو بودن است!! همانجایی که شاید فکرش را هم نمی کردی دوام بیاورم! ولی من ایستاده به اینجا رسیده ام! خوب تماشا کن… دلم هم تنگ نشده! یعنی دلم را همانجا پیش خودت گذاشتم … تو باش و دل من و همه فریادهایی که …